loading...
برهان كليپ
مهدي عبدالهي بازدید : 427 چهارشنبه 12 تیر 1392 نظرات (1)

به نام خدا

با سلام من لازم ديدم چون هنوز ابتداي كار وبلاگ است يك سري مسائل مبهم را براي همه دوستان باز كنم كه بعدا كسي از بنده شاكي نشود آن مسئله اي كه براي همه ما روشن است اين است كه هم حكمت و هم عرفان به معناي واقعي خودش هيچ مشكلي ندارند بلكه خيلي هم پسنيده هستند وليكن فلاسفه و متصوفه بعد از مدتي كه متوجه شدند فلسفه و تصوف و خانقاه در بين مردم بدنام شده است به اين نتيجه رسيدند كه از آن  به بعد بجاي كلمه فلسفه از واژه حكمت و بجاي كلمه تصوف از واژه عرفان و همچنين بجاي كلمه خانقاه از يك چيزي مثل كلمه مجلس ذكر بهره ببرند و البته استفاده از يك سري القاب غلو آميز به منظور عوام فريبي  و پيدا كردن جايگاه در بين عوام و خواص ...براي ادامه توضيحات بريد به ادامه مطلب وليكن كليپها را همينجا قرار ميدم:

اولين كليپ مربوط است به توضيحات حجت الاسلام جلالي در مورد اين موضوع:

براي دانلود با كيفيت اصلي هم ميتوانيد از اين لينك اقدام كنيد:

http://borhanclipbuffer.persiangig.com/video/makr%20FALASAFEi.mp4

 

اين هم يك گزيده بسيار مفيد از فايل تصويري مربوط به جلسه 337 كلبه كرامت  درمورد مقايسه حكمت و فلسفه از زبان استاد حسن عباسي:

 

براي توضيحات هم به ادامه مطلب مراجعه كنيد.

در مورد قضيه فلسفه و حكمت همانطور كه ميدانيد يكي از همين آقايون جريان فلسفه آقاي ملاهادي سبزواري و بعضي حضرات  معاصر مثل آقاي محمد علي فروغي ادعا ميكنند كه اين حكمتي كه در قران ذكر شده منظور همان فلسفه است.

بخصوص در مورد همين قضيه حكمت يك كليپ كامل قرار داده شده از آقاي دكترعباسي كه استاد در اونجا به طور مبسوط بحث كردند براي فهم كامل مطلب حتما كليپ را ببينيد وليكن ما در اينجا اختصارا يك آيه از قران را نقل ميكنيم .

 آيه269 سوره بقره ميفرمايد كه:

يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثيرًا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاّ أُولُوا اْلأَلْبابِ(269)

 [خدا] به هر كس كه بخواهد حكمت مى‏بخشد، و به هر كس حكمت داده شود، به يقين، خيرى فراوان داده شده است؛ و جز خردمندان، كسى پند نمى‏گيرد.

اولين نكته اي كه بايد در نظر گرفته بشود اين است اعطاي حكمت از جانب خداوند به واقع احتياج به پيشنياز تقوا در فرد مقابل دارد كه اين خصيصه اخلاقي به طور گسترده درمورد انبيا الهي مثل حضرت سليمان ،حضرت داوود وحضرت لقمان موضوعيت دارد و در قران حكيم نيز از اعطاي حكمت به آنها ياد شده وليكن در مورد فلسفه هيچ پيشنيازي به عنوان تقوا وجود ندارد به عنوان مثال از حدوده هزار فليسوفي كه آقاي محمد علي فروغي در كتابش به نام سير حكمت در اروپا ذكر كرده اند افرادي مثل ملحدي مثل ديويد هيوم يا افراد همجنس بازي مثل وينكشتاين و ميشل فوكو و... يقينا اين افراد از تقوا و بار ارزشي برخوردار نيستند كه خداوند به اينها حكمت  و به واقع خير كثيرعنايت كند يا فلاسفه يوناني ملحد و چند خدائي به گفته خود اساتيد فلسفه و قائل به اشتراك جنسي به صورتي كه در جامعه ايده ال آنها به عنوان مثال يك زن نميتواند مختص يك مرد باشد و يا فلاسفه همجنس بازي مثل ملاصدرا كه طبق نقل از خودش كارش عشق بازي با پسربچه هاي نابالغ بانمك آن هم زير لحاف! بوده... وايضا اينهمه شاعر و فيلسوفي وصوفي كه به اسم حكيم و عارف كارشان شاهد بازي وسماع وهزار و يك كثافت كاري و بي بندوباري ديگر بوده يقينا مخاطب دريافت خير كثير از جانب خداوند نيستند در نتيجه فلسفه به هيچ عنوان به معني حكمت نيست فلسفه با خروجي هايي مثل جبر و وحدت وجود توهم و در نتيجه مصادره به ناحق عقلانيت دارد.  

به هر ترتيب من خودم ديگر زياد موافق با اين رويه به كار بردن واژه عرفا در مورد متصوفين و واژه حكيم در مورد فلاسفه نيستم چون واقعا اين باعث شده جرات كنند عقل و دين و هر چه مقدسات را يكسره براي خودشان مصادره كنند  به عنوان مثال در همين نامگذاري وبلاگها و سايتهاي اين جريان بجاي وبلاگ ترنم حكمت بايد گفت وبلاگ ترنم فلسفه يا بجاي وبلاگ عرفان شيعي بايد گفت وبلاگ تصوف شيعي و باز روشنتر از اون تصوف درويشي اون هم از نوع گنابادي و جالبتر از همه آقاي وكيلي كه بنده اسم بردن از ايشان را با نام ياور وكيلي  خارج از محدوده اخلاق و جوانمردي ميدانم و واقعيت اين است كه ايشان به مانند جناب آقاي صمدي آملي از دراويش صوفيه  ميباشد نيز سايتي تاسيس كرده بنام حمكت و عرفان كه به درستي اين سايت را بايد با نام سايت فلسفه و تصوف شناخت و جالب اينجاست كه در قسمت به پاسخگوئي به سوالات پانزده گانه حجت الاسلام مرداني ... (از اساتيد و بزرگان كلام)  از آقاي علامه حسن زاده آملي در ابتدا و بدون مقدمه ايشان را از مخالفين حكمت و عرفان معرفي كرده اند در حالي كه منصفانه اين بود كه ايشان را به عنوان مخالفان فلسفه و تصوف معرفي ميكردند چشممان را هم كه باز كرديم يك چيزي درست كردند به نام فلسفه الهي !!! با ضميمه يك چيزديگر مشابه افلاطون الهي(در عين قائل بودن به اشتراك جنسي) !!! حالا شما فقط توجه كنيد به همين برنامه معرفت كه از شبكه چهارم تلوزيون پخش ميشود، اين برنامه خودش شده يك پا تذكرت الاوليا اين آقاي ديناني و به واقع همدست ايشان و نه مجري برنامه جناب منصوري لاريجاني بوسيله تريبون آزادي كه در اختيارشان قرار گرفته هر چه صوفي و فيلسوف است معرفي ميكنند بنام عارف و حكيم از احمد غزالي ناصبي گرفته تا عطار و سعدي شاهد بازوامثالهم واينكه بالاخره آيا همين صوفيه نيستند كه از زبان ائمه اطهار يهودي امت رسول الله بشمار مي آيند متاسفانه شرايط  كشور طوري بنفع صوفيه و فلاسفه رقم خورده كه امكانات كشور به صورت گسترده و يكجانبه در اختيار اين قشر منحرف قرار گرفته بخصوص الاني كه دولت هم در دست آقاي روحاني يكي ازعناصر صدرائي و از دوستان آقايون غرويان و رسول جعفريان قرار گرفته و عملا صداي مخالف حذف گرديده تا جائي كه نه حاضرند و نه جرات مناظره با فقها و متكلمين را دارند نمونه اش هم همين فرار از ادامه مناظره مؤسسّه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام با نمايندگي جناب آقاي واسطي از شاگردان سيد محمد حسين حسيني طهراني(صوفي مشهدي) با استاد مهدي نصيري از مدافعين و مروجين مكتب اهل البيت كه علاوه براينكه ميزبان در مشهد همينها بودند و همه امكانات را به خدمت گرفتند و تا توانستند تابلو و نوشته به در و ديوار زدند و بروشور و نظر سنجي بين مخاطبين انبوه  اين مناظرات توضيع كردند و تا توانستند خودشان را پشت سر امثال امام راحل و مقام معظم رهبري مخفي كردند وليكن به حول قوه الهي استاد نصيري طوري در اين مناظرات سه گانه قوي و مستدل ظاهر شدند كه نه تنها فتح و سودي براي جريان فلسفه و تصوف حاصل نشد بلكه روسياهي و بي آبروئي اينها در چشم همگان بيش از پيش عيان و آشكار گشت و بعد به بهانه اينكه ما دنبال تفاهميم و نه تقابل از ادامه مناظرات امتناع ورزيدند وجالب اينكه ترجيح مي دهند ادامه مناظرات را با عناصر جريان تفكيك دنبال كنند بدليل اين كه جريان فلسفه و تصوف در اثر عجز در پاسخگوئي و استدلال دنبال مناظره با يك عده اي ميگردند كه نتوانند جواب اينها را بدهند زيرا مناظره و تقابل اين جريان با اساتيدي مثل آقاي مهدي نصيري و آقاي حسن عباسي و مراجع عظام از جمله حضرت آیت الله مکارم شیرازی دامت بركاته بخصوص در مبحث نظريه وحدت وجود چيزي جز بي آبروئي و رسوائي بيش از گذشته  براي آنها به ارمغان نمياورد.والسلام علي من اتبع الهدي...

 

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط محمدی در تاریخ 1392/08/16 و 0:55 دقیقه ارسال شده است

برادر گرامی بنده منتظر پاسخ شما هستم
پاسخ : فرستادم به ایمیلتان ولیکن نه خداشاهده من آن بنده خدا را از نزدیک نمیشناسم...


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
شیخ عباس قمی در سفینه البحار از امام حسن عسکری (ع) از قول علاّمه اردبیلی نقل می کند که امام یازدهم (ع) فرمود : ای اباهاشم بزودى بر مردمان زمانی خواهد آمد که چهره ها خندان و دلها گریان خواهد بود چهره های روشن و دلهای تاریک. سنّت در آنها بدعت شمرده خواهد شد و به بدعت عمل خواهد شد. مؤمن در آنها تحقیر خواهد شد و فاسق تمجید می شود .حاکمان آنها ظالم وجاهل هستند علماء آنها درباری خواهند بود سرمایه داران حق مستضعفان را خواهند دزدید کوچک تر ها بر بزرگترها پیشی می گیرند بین خادم وخائن فرقی نخواهد بود هر جاهلی نزد آنها عالم است عالم در آنها حقیر است . مردمان مخلص را از حیله گر تمییز نمی دهند علمای آنها بدترین خلق خدایند به دلیل اینکه به فلسفه و تصوف مشغولند و به خدا قسم آنها منحرف اند مخالفین مارا دوست دارند و دوستان ما را پست می شمرند آن علماء اگر به منصب برسند رشوه می گیرند و اگر از منصب کنار بروند به عبادت ریائی مشغول می شوند بدانید آن علماء راهزنان راه مؤمنین اند و دعوت کنندگان به سوی الحادند . هر کسى آنها را ببیند باید از آنها پرهیز کند تا بتواند ایمان و دین اش را حفظ کند.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 58
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 97
  • بازدید ماه : 95
  • بازدید سال : 704
  • بازدید کلی : 22,910